آهنگ بى مثال چشم هاى خيره ات را در چه جستجو كنم ، با كدامين نگاه روزهاى خوش با تو بودن را رغم بزنم ، از چه چيز براى كشاندن تو به كنج گوشه قلبم استفاده كنم ، تا كجا منتظر ، تا به كي انتظار ، سرماى وجودم تا به كى چشم به راه گرماى وجود تو ؟ ماندم ، با رفتنت ماندم ، با نبود تو ساختم آنچه را كه با نبودن تو نداشتم .
بيخوابى و تنها نشستن سوغات من براى تو ، از سفر نرفته كه باز گشتم ، و از آن پشيمان !
هنوز سايه دستان پنهان تو در ميانه تا به من رسيدن ¥
< تو كجايى >
:: برچسبها:
دستان پنهان ,
سرمه ,
غربت ,
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3